English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (6568 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
still U ساکت کردن خاموش شدن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
muffle U خاموش کردن ساکت کردن
muffles U خاموش کردن ساکت کردن
muffling U خاموش کردن ساکت کردن
still brith U خاموش کردن ساکت کردن
Other Matches
stiller U خاموش ساکت
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
stills U خاموش ساکت
stillest U خاموش ساکت
still U خاموش ساکت
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
whist U ساکت کردن
conciliate U ساکت کردن
silenced U ساکت کردن
silences U ساکت کردن
conciliated U ساکت کردن
silence U ساکت کردن
to put down U ساکت کردن
silencing U ساکت کردن
conciliates U ساکت کردن
talk down U ساکت کردن
conciliating U ساکت کردن
shush U ساکت کردن
quiet U ساکت کردن
quietest U ساکت کردن
quieten U ساکت کردن
quietened U ساکت کردن
quietening U ساکت کردن
quietens U ساکت کردن
appeased U ساکت کردن تسکین دادن
appease U ساکت کردن تسکین دادن
appeases U ساکت کردن تسکین دادن
appeasing U ساکت کردن تسکین دادن
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
to switch off U خاموش کردن
out- U خاموش کردن
dout U خاموش کردن
put out U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
out U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
quenching U خاموش کردن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
extinguish U ساکت کردن ملغی کردن
calmer U : ارام کردن ساکت کردن
calmest U : ارام کردن ساکت کردن
calmed U : ارام کردن ساکت کردن
calm U : ارام کردن ساکت کردن
extinguishes U ساکت کردن ملغی کردن
calms U : ارام کردن ساکت کردن
calming U : ارام کردن ساکت کردن
extinguishing U ساکت کردن ملغی کردن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
quench U خاموش کردن ترساندن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
to laugh down U با خنده خاموش کردن
turn out U باکلید خاموش کردن
quenches U خاموش کردن ترساندن
quenched U خاموش کردن ترساندن
to talk down U خاموش یاساکت کردن
snubs U سربالا خاموش کردن
powered U خاموش کردن یک وسیله
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
powering U خاموش کردن یک وسیله
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
powers U خاموش کردن یک وسیله
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
turn off U خاموش کردن یاشدن
snubbing U سربالا خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
snub U سربالا خاموش کردن
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
snuff U بافوت خاموش کردن
fight the fire U اتش خاموش کردن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
power U خاموش کردن یک وسیله
power down U قطع برق خاموش کردن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
dumb U لال کردن خاموش کردن
dumber U لال کردن خاموش کردن
quench U دفع کردن خاموش کردن
dumbest U لال کردن خاموش کردن
quenched U دفع کردن خاموش کردن
quenches U دفع کردن خاموش کردن
shush U ساکت
tacet U ساکت
sh U ساکت
serene U ساکت
lown U ساکت
cut it out <idiom> U ساکت شو
tace U ساکت
sockets U ساکت
whist U ساکت
quieter U ساکت تر
soundless U ساکت
dormant U ساکت
acquiescent U ساکت
at pause U ساکت
keep still U ساکت باش
tacet U ساکت باش
lulling U ساکت شدن
hush U ساکت ارام
the sea was lulled U دریا ساکت شد
lulls U ساکت شدن
assuasive U ساکت کننده
lulled U ساکت شدن
lull U ساکت شدن
input socket ساکت ورودی
he stood still U ساکت ایستاد
h! U ساکت باش
whish U ساکت باش
mum U ساکت بودن
dead spot U منطقه ساکت
calms U ساکت ساکن
to lie dormant U ساکت بودن
Keep your trap shut! U ساکت باش !
pipe down ! <idiom> U ساکت باش!
Be quiet!Hold your tongue! <idiom> U ساکت باش!
calm U ساکت ساکن
calmed U ساکت ساکن
calmest U ساکت ساکن
mums U ساکت بودن
Silence! <idiom> U ساکت باش!
tace U ساکت باش
calmer U ساکت ساکن
Dry up! U ساکت باش!
imperturbable U خونسرد ساکت
Stop talking! <idiom> U ساکت باش!
Shush! <idiom> U ساکت باش!
Keep quiet! <idiom> U ساکت باش!
Hush! <idiom> U ساکت باش!
Hush up! <idiom> U ساکت باش!
calming U ساکت ساکن
mutely U بطور ساکت
keep quiet <idiom> U ساکت ماندن
silent U ساکت بیصدا
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
mome U ادم ساکت وگیج
to hush up U ساکت نگاه داشتن
silencer U فرونشاننده ساکت کننده
unsettled U ساکت نشده فروننشسته
silencers U فرونشاننده ساکت کننده
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
Do you have anything quieter? U آیا چیزی ساکت تر دارید؟
save one's breath <idiom> U به صرفت است که ساکت باشی
It must be quiet. باید ساکت و آرام باشد.
pipe down U راحت باش دادن ساکت شدن
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
to hold one's tongue U ساکت ماندن زبان خودرانگاه داشتن
hold one's tongue <idiom> U جلوی زبان خود را گرفتن،ساکت ماندن
I'm sick of that jike, cut it out, can't you? U حالم از این جوک به هم می خورد، ساکت شو. نمیتونی؟
Be quiet, will you! U ساکت باش! [صدایت خیلی بلند است]
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com